♥ღ تنــــهایــــی من ღ♥
خسته ام اما تحمل میکنم خدایا روزگارت بامن و احساساتم بد تا کرد!
آبــان ...
اسم کوچکم بود
و پاییز
مادری ک نافم را از چنارهای زرد برید
"خش خش"
صدای من است
و تو عابری شاد
ک جانم را تا استخوان نوازش میدهی ...
گاهی خیس ز باران چشم
و گاهی سرد ز بی رحمی روزگار
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: دلتنگی های عرشیا ,
تاريخ : جمعه 7 آبان 1395
ا 21:18 نويسنده : عرشیا ا